جدول جو
جدول جو

معنی میوه بوم - جستجوی لغت در جدول جو

میوه بوم
(می وَ / وِ)
ناحیتی که از آن میوه خیزد. مقابل غله بوم. (یادداشت مؤلف) : بوان و مروست، بوان شهرکی است با جامع ومنبر و مروست با آن رود و میوه بوم است چنانکه درختان آن مانند بیشه است. (فارسنامۀ ابن البلخی ص 125)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

ثمریست شبیه به ، به کوچکی و صلب و با زغب بسیار زیاده از به و انطاکی گفته که درخت آن را پیوند از سیب و امرود و یا با نهال بلوط و یا شاه بلوط مینمایند و مانند سایر درختان در همان فصل ثمر میدهد و تا اواسط زمستان میماند، رجوع به مخزن الادویه و تذکرۀ داود ضریر انطاکی شود
لغت نامه دهخدا
(مَ هََ)
دهی از دهستان دیزمار باختری از بخش ورزقان شهرستان اهر، واقع در 33هزارگزی باختری ورزقان با 215 تن سکنه. آب آن از رودخانه و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(دَ پَرْ وَ)
میوه خوار. میوه خورنده. (یادداشت مؤلف) :
چو دور افتد از میوه خور میوه دار
چه خرما بود نخل بن را چه خار.
نظامی.
و رجوع به میوه ومیوه خوار شود
لغت نامه دهخدا
(دُ)
درخت یا گیاه که بر دهد. درختی که میوه می دهد. درخت بارآور. مثمر. (ناظم الاطباء) :
درخت میوه آور شد ز باغ ار همره میوه
نگه دارد خدا از جملۀ آفات دهقان را.
درویش واله هروی (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا